سلام مامانی برا بار دوم الان اومدی شیراز گل پسرم امروز چهارشنبه 7 اسفند ماست والان ساعت 10:36 شبه و توی مهمون سرای اداره ی بابایی با (عمه شهین و عمو اسماعیل و بابا و هودم و هودت )در حال استراحت چون خسته و کوفته ایم ، آخه دیروز جهرم بودیم (بابا برا مشخص کردن تاریخ دفاع از پایان نامش رفته بود )و بعدش به اصرار و دعوت دوست بابایی (آقای طالبی) ساعت 4 راه افتادیم و رفتیم داراب و ساعت 4 امروز هم راه افتادیم و اومدیم به سمت شیراز آخه خانومش باردار بود و نخواستیم بیشتر از این مزاحمشون بشیم ....الانم بابایی و عمویی دارن باهات کف اتاق فیلمایی که ازت گرفتن رو نگاه میکنن منم رو تخت دراز کشیدمو دارم مینویسم .... حالا بعدن که رفتم خونه سر فرصت عکسا رو بر...